در این مقاله از مقالات مجموعه نادهی قصد داریم تا به شیوه حل مشکلات جهانی صنعت کشاورزی بپردازیم.
اکثر مدیران کسبوکار ها به خوبی میدانند که چگونه شرکتهای خود را برای استفاده از فرصتها یا مقابله با چالشهای بزرگ هدایت کنند، حتی اگر گفتن این کار آسانتر از انجام آن باشد. اما آنها همچنین باید با تهدیداتی مقابله کنند که بسیار فراتر از کنترل یک شرکت است و نیاز به تغییر صنایع دارد. سوال مهم این است که چگونه یک سازمان می تواند حتی شروع به تلاش برای حل یک مشکل پیچیده جهانی مانند تغییرات آب و هوا، ناامنی غذایی، زیرساخت های رو به وخامت و یا نابرابری اقتصادی کند؟
پاسخ این سوال، ایجاد شبکه ای از سازمانها است که بتوانند با هم برای رسیدن به اهداف مشترک عمل کنند. اما برای پیشرفت واقعی در حل مشکلات با این اندازه، ائتلاف های صورت گرفته نیز باید بزرگ و موثر باشند. در صورتی که ایجاد انگیزه برای ده ها سازمان برای همکاری و اطمینان از اینکه کار آنها تفاوتی را در چشم انداز یک صنعت رقم خواهد زد بسیار دشوار است.
برای تحقق این امر، سازماندهی تلاش های پراکنده سازمان ها مورد نیاز است. یک سازمان می تواند به عنوان یک کاتالیزور عمل کند و گروه کوچکی از سازمان ها می توانند شبکه بسیار گسترده تری از تغییرات را هدایت کنند. اما این نیاز به مقیاس جدیدی از رهبری دارد: رهبری به نام رهبری سیستم.
نمونه ای از رهبری سیستم را می توان در صنعت غذا و کشاورزی یافت، جایی که ابتکاری با ۱۷ شرکت صنایع غذایی و کشاورزی آغاز شد به شبکه ای جهانی متشکل از ۵۰۰ سازمان در ۱۹ کشور تبدیل شد.
این شرکتها دریافتند که بسیاری از مشکلات در صنعت کشاورزی – مانند بهرهوری پایین، کمبود منابع و نوسانات بازار – تهدیدی برای کسبوکارشان بوده و با افزایش تقاضا برای غذا همراه با رشدجمعیت جهانی تشدید میشود. در صورتی که هر راهحلی به ذینفعان مختلفی بستگی دارد – مانند دولتها، شرکتها، کشاورزان، سرمایهگذاران و سازمانهای غیردولتی – که در بسیاری از موارد سابقه درگیری یا بیاعتمادی برای سازمان ها وجود داشت. بسیاری از این شرکت ها به صورت انفرادی در مورد موضوعات مورد نظر اقدام میکردند، اما تلاشهای آنها اغلب پراکنده یا تکراری بود.
این گروه از شرکتها برای ایجاد درک جمعی از چالش و راهحلهای بالقوه، بحثهای فشردهای را با سهامداران و کارشناسان برگزار کردند. آنها بر روی چشم اندازی برای آینده کشاورزی توافق کردند که منعکس کننده اهداف و ارزش های مشترک شبکه در حال ظهور آنها بود. این چشم انداز در بین رهبران دولتی طنین انداز شد، که به دنبال راهی سازنده برای همکاری با بخش خصوصی برای جذب سرمایه گذاری و فناوری های جدید بودند.کشورهای دیگر نیز به سرعت در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین از آنها دنباله روی کردند. شرکتها، سرمایهگذاریهای خاصی را متعهد شدند و مدلهای تجاری جدیدی را برای گسترش زنجیرههای ارزش دهی به کشاورزان توسعه دادند. دولت ها سیاست ها و زیرساخت های کلیدی را بهبود بخشیدند و سازمان های غیردولتی و انجمن های کشاورزان به کشاورزان کمک کردند تا تولید را به طور پایدار افزایش دهند. تا به امروز، نتیجه این تلاش ها بیش از ۱۰.۵ میلیارد دلار سرمایه گذاری در بخش خصوصی و سود بردن بیش از ۹.۶ میلیون کشاورز از این امر بوده است.
اگر چه این آمار در مقایسه با دامنه کل کشاورازان و مشکلات عدیده این صنعت بسیار ناچیز است، اما این طرح چشم انداز جدیدی برای کشاورزی نشان می دهد که چگونه تعداد کمی از سازمان ها می توانند با بسیج یک شبکه تأثیر قابل توجهی براین صنعت داشته باشند. در مطالعه ای که توسط کندی هاروارد در مورد این ابتکار انجام شده، سه مرحله که امکان همکاری در مقیاس گسترده را فراهم می کند و می تواند در هر بخش اعمال شود بیان شده است.
اولین مرحله ای که بیان شده آن است که یک دیدگاه مشترک برای تغییر پرورش دهید. به عنوان نقطه شروع، با ترسیم و تعریف مشترک مسائل، ریسک ها، فرصت ها و ذینفعان سیستم، یک پایگاه دانش مشترک ایجاد کنید. چشم انداز نقش یکپارچه کننده را ایفا می کند و ارزش ها و آرزوهای مشترک همه ذینفعان را بیان می کند.
نوآوری و اقدام گسترده گام بعدی است. یک شبکه گسترده و غیرمتمرکز از فعالیت می تواند زیر چتر چشم انداز مشترک بسیج شود. چنین شبکه هایی اغلب فاقد سلسله مراتب رسمی هستند و به تعهدات داوطلبانه و اقدامات انگیزه محور وابسته هستند. ذینفعان باید اهدافی را تعریف کنند که انگیزه هایی برای اقدام و نوآوری ایجاد می کند که به نفع هر سازمان و شبکه است. دستیابی به این اهداف ممکن است به مهارت ها و ظرفیت های جدید و همچنین مدل های تامین مالی جدید نیاز داشته باشد.
فعال کردن پاسخگویی متقابل برای پیشرفت آخرین مرحله در این مطالعه است. در سیستم همکاری غیررسمی و داوطلبانه، پاسخگویی اغلب از طریق کانالهای «نرم» – با تکیه بر نفوذ، شهرت و اعتماد به جای مکانیسمهای قانونی رسمی، اجرا میشود. حفظ ارتباطات باز، اندازهگیری پیشرفت بر اساس شاخصهای مورد توافق، و ایجاد ساختارهای حکمرانی مشترک برای هدایت تلاشها میتواند اعتبار و اعتماد را در میان شرکای مختلف حفظ کند.